آخرین مطالب

یک نامرئی شعر می‌نویسد|فصل دوم

فصل اول سردرگمی و قدم‌های اول هرچه‌ هم که به خودش می‌گفت که شعر نوشتن کار او نیست، باز هربار که آسمان را می‌دید که رنگ‌هایش مثل آبرنگ در

یک نامرئی شعر می‌نویسد|فصل اول

اولین شعر به سمت صندلی‌های ایستگاه مترو رفت. نشست و کیفش را روی پایش گذاشت. گوشی‌اش را از جیبش بیرون آورد. دست چپش را روی کیفش ستون چانه‌اش کرد.

امتحانی که نتیجه‌اش نمره نبود

لیندزی استرلینگ در سرزمینی برفی ویالن می‌نواخت و می‌رقصید (.) با خودم گفتم: «چه کار جالبی. به نظر آسان می‌رسد.» «بابا، من ویالن می‌خوام.» «باشه. امتحان ریاضی ترمتو بیست

طاقت‌فرسا

امروز طاقت‌فرسا بود. همه چیز خیلی نارحت کنندست. امروز ظهر برگشتم خانه. بابا خونه بود. سلام کردم. همون لحظه متوجه شدم در این هفته، تنها باری بود که وقتی

دلستر‌ لیمویی و انتخاب بی‌رحم

تعهد داشتن هم شوخی نیست ها. روز اول کلی ذوق داری که قرار است رشد کنی و بالاخره فهمیدی چی به چی است. اما روز بعدش خیلی سخت می‌شود

چگونه نچسب به‌نظر برسیم؟

نچسب به‌نظر رسیدن با واقعا نچسب‌بودن فرق دارد. این‌جا نکاتی را به‌تان می‌گویم تا بتوانید سخت‌تر در اجتماع با بقیه ارتباط برقرار کنید. هشدار : این نسخه با دوز