سوژه
همهی اینها با اینکه عذاب آورند ولی آیا نمیتوانند به سوژهای برای نوشتن تبدیل شوند, آنوقت شاید بتوانم چیزی بنویسم که از مال امروز خیلی بهتر باشد.
همهی اینها با اینکه عذاب آورند ولی آیا نمیتوانند به سوژهای برای نوشتن تبدیل شوند, آنوقت شاید بتوانم چیزی بنویسم که از مال امروز خیلی بهتر باشد.
:ولی کسی که نوشته هاتو نمیخونه. مطمئنی اصلا تو مسیر درستی؟
+این کار, صبر زیادی لازم داره.
هنر چگونه توانسته مرا جادو کند که بشوم یک درماندهی دیگر که راحت قلبش را باخته است و ساعتها آوای خوانندهای یا دیالوگهای فیلمی, موسیقی متن بیپایان زندگیام میشوند.
امروز برای اولین بار تنهایی به سینما رفتم. همیشه فکر میکردم آدم تنهایی که تفریح نمیرود. باید یکی باشد که بعد از فیلم با او صحبت کنی.
و همچنان میدانی بعدا دلت برای این شهر تنگ خواهد شد؛ چرا که چه بخواهی یا نخواهی بخشی ابدی از تو را تعریف میکند.
گاهی اگر حوصلهاش را داشته باشم, کمی ادایش را در میآورم؛ خیالپردازی میکنم که این ویدیوی یوتیوب من است؛
هرطور که بود, سعی کردم با گروه هماهنگ شوم, ویالنیست ها من و دودختر دیگر بودیم, که هر دویشان شاگرد یک معلمی بودند که آنجا بود خیلی عالی ویالن مینواخت؛
ولی قول دادهام که پاکش نکنم چون باید نقطه ی شروعی باشد. باید اول دورهی تازه کار بودن را بگذرانی تا به مهارت برسی.