به نظرتان ما چقدر میتوانیم تغییر کنیم و چقدر ثابت میمانیم؟ ماه تولدمان و یا کشور و نژادمان چقدر تعیینکنندهی شخصیت ما هستند؟
اصلا در طول زندگیمان تغییر میکنیم؟ چقدر تغییر میکند؟ من آدم سحرخیزی نیستم. آیا سحرخیز میشوم و از آن لذت میبرم؟ یا صبح خیلی زود بیدارشدن برای همه نیست و بعضی اصلا شبها بهتر کار میکنند؟
وقتی حرف از استعداد میشود هم همین موضوع یادم میآید؛ یعنی بعضیها کاری را از ابتدا از بقیه بهتر یاد میگیرند؟ و خب این تغییردادنی هم نیست؟
چند کک را در شیشهای سهروز حبس میکنند و بعد از سهروز وقتی درب شیشه را که باز میکنند, ککها خارج نمیشوند؛ آنها بیشتر از ارتفاع درب شیشه نمیپرند.
دکتر روانشناسی توضیح میداد که از مراجعینش میخواهد, روی صفحهی کاغذی یک دایرهی به نسبت کوچک بکشند و داخل دایره بنویسند “من” بعد دور آن دایره, یک دایرهی بزرگتر بکشند که نشانگر بقیهی دنیای آنهاست. سپس باید موضوعاتی که در زندگیشان هست را درون دایرهی بزرگتر مینوشتند.
در مرحلهی آخر, با خودکار سبز دور آنهایی که در گذشته خواستند کنترل کنند و موفق به کنترلشان شدند, خط میکشیدند و موضوعاتی که در کنترلشان شکست خوردند را با خودکار قرمز مشخص میکردند.
فکر میکنم میتوانید حدس بزنید که دکتر توضیح داد, هیچگاه رنگ سبز استفاده نشده است.
ولی خودمان چه؟ خودمان تنها موردی در دنیا هستیم که میتوانیم کنترل کنیم, ولی اگر سقفمان نامرئی باشد, چه؟
این موضوع تازهای برای من است و من هنوز دارم خوب فکر میکنم که اگر خودمان را میتوانیم کنترل کنیم, دقیقا چقدر از خودمان؟
محل تولد, نژاد و رنگ پوست و خیلی از بیماریها را که نمیشود کنترل کرد. ولی مرگ را چطور؟ اسمت را چه؟ مثل اینکه میشود چهره را هم تغییر داد. صدایت را هم میتوانی پرورش بدهی, ولی چقدر؟
کاری را که همیشه در آن شکست میخورم, جز شخصیت من است یا با روش و تفکر جدیدی میتوانم تغییرش بدهم؟
درست درک نکردهام که چقدر از زندگیام, دست من است, اما حداقل این را میدانم که میتوانم روی خودم حساب کنم.
آخرین دیدگاهها