پروانه‌ها

گفتم که فیلم “ملاقات خصوصی” همه‌اش در سرم پخش می‌شد. من هم یک شعر در موردش نوشتم.

 

دخترک در طوفان‌ها می‌رقصد

در خیالش ابر می‌خندد

می‌بارد باران با اشکش

خورشید برای لبخندش می‌تابد

 

آن سوی کو‌چه‌ها

پشت همان ‌خانه‌ها

دشت قدیمی می‌نشیند

به انتظار بازگشت پروانه‌ها

 

موج می‌دود, فریادزنان

به سوی ساحلش, شتابان

به یاد صدای بال‌زدن پروانه‌‌ها

آسمان ابری می‌شود در این میان

 

باران می‌بارد بر شیشه‌ها

پاک نمی‌شوند نوشته‌ها

آسمان در آخر, خندان

به تماشای بازگشت پروانه‌ها

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *