شعر انگلیسی

داشتم به این فکر می‌کردم که چرا اصلا باهاتون حرف نمی‌زنم.

قرار هست این‌جا مثل اتاق خودم, من واقعیو نشون بده, که کم‌کم شکل می‌گیره. حالا با شعر انگلیسی شروع می‌کنم.

بذارین باهاتون راحت باشم. من یک شخصیت تو یک سریالی خیلی دوستش دارم House MD؛ یک دکتر نابغس که دنبال دلیل کارهای همه اطرافیانش هست. یعنی چرا یکی میره دکتر یا پرستار میشه و حتی چرا یکی امرزو موهاشو امروز بسته یا اینکه همیشه باز بودن!

حالا من فکر کردم اگه من تو اون سریاله شاعر بودم و اون شخصیت رو می‌شناختم و بهم می‌گفت اگه واقعا شاعری الآن یک شعر بنویس, چی می‌نوشتم:

 

To write a poem, I must

Search the feelings I trust

Dig the ones that are already buried

Take them out one by one

 

To write a poem, I must

Look much clearer at my heart

Listen to the silence that’s screaming

There may be some voices that are too high

 

To write a poem, you must

Lay down every emotions

Ugly or the best ones

Use the chosen words to describe them

Now at last

Look what I’ve done

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *